درماندگی آموختهشده
درماندگی آموختهشده (به انگلیسی: Learned helplessness) در علم روانشناسی به شرایطی اشاره میکند که در آن افراد بر طبق تجربیات گذشته (مانند سرکوفتها و ناکامیهای مستمر و طولانی و مداوم) به این نتیجه میرسند که کوشش را با پیشرفت مرتبط نمیدانند. آنها یادگیرندگانی هستند که فکر میکنند هر کاری انجام دهند به موفقیت دست نمییابند.
برای همین شیوه های تدوین شد تا افراد بتوانند با این مساله نه تنها مقابله کنند بلکه مهارت هایی را کسب نمایند که در موفقیت انها تاثیر گذار باشد.
روانشناسان شیوه های خود و راهکار مقابله ای را روانشناسی مثبت نامیدند:
روانشناسی مثبت، پدیدههای روانشناختی را در سطحهای مختلف مد نظر قرار میدهند و از مطالعهٔ تجربیات انتزاعی مثبت، مانند شادی، سعادت و خوش بینی گرفته تا مطالعهٔ ویژگیهای شخصیتی مثبت، مانند شجاعت و حکمت و مطالعهٔ نهادهای مثبت مانند ساختارهای اجتماعی که میتوانند مدنیت و شهروندی مسئولانه را پرورش دهند[۱]. برخلاف هیجانهای منفی که باور مردم دربارهٔ عملکردهای مختلف را محدود میکند، مانند جنگ یا گریز، هیجانهای مثبت ذهنیت مردم را بیشتر باز نگه میدارند و انها را تشویق میکنند تا از اندیشه یا عمل، مرزهای جدیدی را به وجود بیاورند. یکی از پیامهای عالی ذهنهای وسعت یافته بالا بردن تواناییهای انسان است. هنگاهی که انسانها اعمال و قواعد جدیدی را کشف میکنند و انها را یاد میگیرند، برای خود، تواناییهای فیزیکی، عقلی،اجتماعی و روانشناختی فراهم می اورند. این واقعیت جدید، نظریهٔ توسعه و ساخت هیجانهای مثبت نامیده میشود. مطالعات تجربی این نظریه را تایید میکند و نشان میدهند که هیجانهای مثبت، با تاثیر بر روی تفکر وسعت یافته، رشد ویژگیهای شخصیتی مثبت مانند، مقاومت و انعطاف پذیری، و خوش بینی را موجب میشوند. روان شناسی مثبت این پیام را میدهد که هیجانهای مثبت ارزش پرورش یافتن را دارند اما نه تنها به صورت یک هدف نهایی، بلکه به صورت روشی برای رسیدن به رشد و شکوفایی روان شناختی
دکتر جلال مرادی
منبع:
گنجی، مهدی. دکتر حمزه گنجی. زمینه روان شناسی اتکینسون و هیلگارد. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۶۰۹-۶۴-۷.
نوشته شده در گروه: اختلال های روانشناسی
ارسال دیدگاه (۰) ↓