بیشفعالی چه نوع اختلالی است و درمان آن چیست؟
بیشفعالی چه نوع اختلالی است و درمان آن چیست؟
شبنم سیدمجیدی
دکتر جلال مرادی روانشناس بالینی
دشوار اما قابل درمان
والدین خیلی از کودکان به آنها برچسب بیشفعالی میزنند درحالیکه بیشفعالی ماهیت مخصوص به خودش را دارد

جلال مرادی، روانشناس، درباره شرح این اختلال به همشهری میگوید: «این عارضه در کودکان اتفاق میافتد و ما از آن با عنوان اختلال کمبود توجه نام میبریم. معمولاً در سن آغاز مدرسه و کودکستان میتوان این اختلال را شناسایی کرد؛ چراکه کودک وارد مرحله آموزشپذیری شده است. قبل از ۳سالگی این اختلال قابل شناسایی نیست و سن تشخیص آن ۴تا ۵ سالگی است. همچنین تا قبل از ۷سالگی باید تشخیص و درمان آن آغاز شود».
او ادامه میدهد: «۱۰درصد کودکان شامل این عارضه میشوند ولی بعضی شواهد نشان میدهد شیوع آن در پسرها بیشتر است. شاید دلیل این موضوع از لحاظ علمی قابلقبول نباشد، چون بعضیها شیطنت و شلوغی کودکان را دال بر بیشفعالی میدانند؛ درحالیکه بیشفعالی ماهیت خاص خود را دارد.»
انواع و علائم بیشفعالی در کودکان
مرادی، بیشفعالی را به ۳ نوع تقسیم میکند: «در نوع اول، کودک فقط مشکل توجه و تمرکز دارد. در نوع دوم کودک شیطنت و فعالیت بیش از حد دارد. در اینجا نقص توجه را نمیبینیم و کودک فقط انرژی خاصی دارد. در این نوع اختلال ممکن است کودک در مدرسه بهخاطر اینکه غیرقابل کنترل است، مشکلساز شود ولی در آموزش او مشکلی پیش نمیآید. نوع سوم بیشفعالی ترکیبی از هر دو مورد گفته شده است؛ یعنی هم نقص توجه و هم انرژی و بیقراری زیاد. این حالت بعد از ۳ سالگی در بیشتر کودکان قابل تشخیص است».
این دکتر روانشناس درباره نشانههای بیشفعالی در کودکان میگوید: «فرد دارای بیشفعالی نوع سوم، بسیار پرتحرک است. البته اگر بچه در زمین بازی زیاد شیطنت و فعالیت کرد، بهمعنای بیشفعالی نیست. از علائم بارز دیگر آن کمبود توجه در آموزش است. یکی دیگر از نشانهها انجام اعمال ناگهانی و غیرقابل پیشبینی است؛ یعنی مثلاً یکدفعه میزند زیر گریه یا داد و بیداد میکند».
این دکتر روانشناس ادامه میدهد: «کودکان بیشفعال معمولا کم خواب و کم غذا میشوند. دائما با اطرافیان و محیط درگیر هستند. نمیتوانند مسائل بزرگترها را درک کنند. بیصبر و تحملند. همه بچهها پرحرف هستند اما بچههای بیشفعال یک نوع پرحرفی شبیه سالاد کلمات دارند؛ یعنی از یک موضوع به موضوع دیگر میپرند. عصبی هستند و بچههای دیگر را میزنند. تکالیف مدرسه را هیچ وقت نمیتوانند انجام دهند. این مورد را نباید با لجبازی و نافرمانی مقابلهای که بعضی کودکان دارند، اشتباه گرفت. کودکی که یکبار میتواند تکلیف را انجام دهد و یکبار دیگر از سر لجبازی یا نافرمانی، نمیتواند، با بیشفعال فرق دارد. کودکان بیشفعال، از این شاخه به آن شاخه میپرند.»
درمان بیشفعالی
مرادی درباره درمان بیشفعالی میگوید: «کودکان دارای بیشفعالی از نوع اول و دوم باید زیرنظر روانشناس کودک و نوجوان دارو مصرف کنند. برای گروه دوم بیشفعالی، دارو لازم نیست و میتوان با رفتاردرمانی آن را کنترل کرد».
این روانشناس با بیان اینکه علاوه بر دارو، خود کودک، خانواده و مدرسه و معلمان او باید آموزش ببینند، میافزاید: «رژیم غذایی مناسب میتواند در بخش توجه و فعالیت کودک تأثیرات مثبتی داشته باشد. در نهایت میتوان گفت این اختلال قابل درمان است و سیکل درمانی آن تا بالای ۱۷سال باید ادامه پیدا کند. البته به شخص و نوع تشخیص هم بستگی دارد و بعضیها زودتر درمان میشوند».
واکنش والدین در برابر کودک بیشفعال
این روانشناس ادامه میدهد: «معمولا والدین ۲ نوع واکنش در مورد فرزندشان دارند، یا زیر بار نمیروند و اگر تشخیص بیشفعالی برای فرزندشان داده شود، این موضوع را نمیپذیرند یا اینکه با اصرار میخواهند ثابت کنند که فرزندشان بیشفعال است!».
او میافزاید: «در مورد اول، والدین زیر بار مصرف دارو برای فرزندشان نمیروند. از اینکه فرزندشان برچسب بیشفعال بخورد، میترسند و حتی به مدرسه اطلاع نمیدهند. اما در مورد دوم والدین کم حوصله هستند و میخواهند ثابت کنند بچه بیشفعال است. ۸۰درصد بچههایی که بهعنوان بیشفعال به ما معرفی میشوند، اصلاً مشکل ندارند. کودک باید در روز حداقل ۲ تا ۳ساعت بازی فیزیکی داشته باشد. نباید از کودکی که کل روز در یک محیط بسته قرار گرفته و حوصلهاش سر رفته، انتظار آرامش داشته باشیم. بعضی از والدین به روانشناس یا روانپزشک تلقین میکنند که فرزند ما بیشفعال است و حتی اگر متخصص بگوید اینطور نیست، والدین مقاومت میکنند. این موضوع خیلی خطرناک است. کودک را از جنب و جوش، کنجکاوی و فعالیت محروم میکنند و به او میگویند تو بیش فعالی».
مرادی درباره مشکلات افراد درصورت عدمتشخیص بیماری ادامه میدهد: «از آن طرف هم اگر بیماری به موقع تشخیص داده نشود، خیلی خطرناک است. احتمالاً این بچه نمیتواند در سیستم آموزشی، به درستی تحصیل کند و در نوجوانی به واسطه عدمدقت و توجه به قوانین و هنجارها دچار بزه و قانونشکنی میشود. همچنین در بزرگسالی نمیتواند روی شغل و زندگی خود تأثیر مثبتی داشته باشد. بعضی از این افراد در ارتباطات خود و داشتن یک زندگی زناشویی مستمر مشکل دارند و ثبات شغلی ندارند».
نوشته شده در گروه: مصاحبه ها
ارسال دیدگاه (۰) ↓